دو هفته ای که گذشت روزهای پر حادثه و شلوغی را پشت سر گذاشتیم. در سطح جهان خبرها همه حاکی از تظاهرات، بیماریها، قتلها و ادامه جنگها بود. من نیز مشغول کار، کلیسا، خانواده، سرماخوردگی و آماده کردن یک سری موعظه برای تلویزیون و دیگر کارهای ریز و درشت بودم. در تمام این شلوغیها و کم آوردن وقت آیه ای دائما به ذهنم میآمد که مرا تقویت مینمود. "تا وقتی روز است، باید کارهای فرستنده خود را به انجام برسانیم، وقتی شب میآید کسی نمیتواند کار کند. تا وقتی در جهان هستم نور جهانم." یوحنا 9: 4- 5
واکنش مسیح و در مقابل، عکس العمل شاگردان در برابر دیدن آن شخص کور مادر زاد در ابتدای این باب برایم خیلی جالب است. از خود میپرسم راستی در آن لحظه چه چیزی از ذهن شاگردان عبور کرد. چرا این سوال را پیش کشیدند؟ چه کس گناه کرد؟ این شخص یا والدینش که او کور بدنیا آمده؟ شاگردان در برخورد با چنین مسئله حاد و جدی، گویا راه حل بهتری نداشتند، جز اینکه به دنبال علت این امر باشند. آنان تحت تاثیر فرهنگ خوداین بحث را پیش کشیدند. از خود سوال میکنم آیا ما نیز در برابر این همه نیازی که در اطراف خود میبینیم غیر از این عمل میکنیم. آیا ما نیز دست به این گونه قضاوتها نمیزنیم. آیا ما نیز با بی تفاوتی های خود اگر هم قضاوتی نکرده باشیم سر خود را خم نمیکنیم و صحنه را ترک نمیگوییم. آخر چه لزومی دارد خود را به دردسر بیندازیم. چرا سری را که درد نمیکند دستمال ببندیم. ببینید آنچه مسیح دید با آنچه شاگردان دیدند متفاوت بود. او نیاز را دید آنها دنبال علت میگشتند. مسیح توجه آنان را به موضوع مهمتر، در برخورد با نیازهای مردم جلب میکند. مهم نیست مقصر کیست؟ اصولا چرا باید به دنبال مقصر بگردیم. البته بهترین روش برای فرار از واقعیتهای اطرافمان این است که با اینگونه بحثها خود را از زیر بار مسئولیت خطیری که مسیح ما را فراخوانده شانه خالی کنیم. برای این است که مسیح می گوید مادامی که روز است مرا باید به کارهای فرستنده خود مشغول باشم. ببینید او نیاز را میبیند و در پی کمک بر میآید و برای آنان روشن میکند که الان زمان این حرفها نیست. شب خواهد رسید و فرصت از دست خواهد رفت. کار خدا در آن لحظه بازگرداندن بینایی به آن مرد کور بود. فرصتی برای خدمت پیش آمده بود و نباید آن فرصت از دست میرفت. چقدر پیش آمده که فرصتهای خدمت را از دست داده ایم؟ بیایید این آیه را آویزه گوش خود کنیم که میگوید: پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هر چه کنید همه را برای جلال خدا بکنید" اول قرنتیان 10: 31 . آیا ما به زندگی خود اینگونه نگاه میکنیم؟ بیایید دنیای اطراف خود را با تغیر نگرش خود عوض کنیم. بیایید آنگونه که مسیح مردم را میدید ببینیم تا در همه چیز خدا جلال یابد و ملکوت او بیاید. آمین
Tuesday, November 17, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment