Monday, November 30, 2009

کسی جان مرا نمیگیرد من خود آنرا مینهم


چندی پیش در خبرها آمده بود: "معمر قذافی، رهبر لیبی که در رم بسر می برد نزدیک به ۲۰۰ زن جوان و جذاب ایتالیایی را در ویلای شخصی اش جمع کرده و تلاش داشته تا آنها را به پذیرش دین اسلام متقاعد کند. - گزارش خبرگزاری رسمی ایتالیا، آنسا    

به نقل از روزنامه ایتالیایی "کوریره دلاسرا" رهبر لیبی در این سخنرانی گفت: مخالفت اسلام با زنان گزاره درستی نیست. قذافی پس از آن با اشاره به اینکه چهار نسخه متفاوت انجیل وجود دارد و تنها یک قرآن وجود دارد، این دختران را به اسلام دعوت کرد
رهبر لیبی در ادامه به این دختران ایتالیایی گفته است: مسیح به صلیب کشیده نشده است. وی پیامبری است که
برای عبریان فرستاده شده است و نه برای شما

البته هر کسی این حق و اختیار را دارد که در مورد دین و عقیده خود تبلیغ کند و اجازه بدهد تا مردم نیز با آزادی راه خود را انتخاب کنند. منتهی آنچه مرا وا داشت تا این نوشته را بنگارم روش آقای قذافی در تبشیر عقیده اش است. ایشان از روش تخریب دیگران برای اثبات عقیده خود بهره میبرد

دوست دارم به آقای قذافی بگویم در اینکه چهار انجیل وجود دارد شکی نیست! اما اینکه چهار نسخه متفاوت انجیل وجود دارد جای تردید است. دوست دارم بپرسم شما تفاوت را در چه میبینید؟ در اینکه یکی نام متی و دیگری مرقس و آن یکی لوقا و آخری یوحنا را برخود دارد، آیا شما این را تفاوت میدانید؟ یا اینکه منظورتان از تفاوت محتوای پیغام آنهاست. از فحوای سخنرانی شما مشخص است که تفاوت را در عناوین آنها میدانید. وقتی میشنویم انجیل متی، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا فکر میکنیم لابد مسیحیان چهار انجیل دارند. جناب آقای قذافی لغت انجیل به معنای "خبر خوش" میباشد. چهار نفر تصمیم گرفتند خبر شادی بخش آمدن مسیح برای نجات انسانها از گناهانشان را برای مخاطبین خاص خود بیان کنند

جالب است که بدانید محتوای پیغام این اناجیل دقیقا مشابه یکدیگر است منتهی هر یک به بیانی متفاوت و از زاویه ای دیگر جنبه خاصی از زندگی مسیح را مورد تاکید قرار میدهند. در واقع امروز قصد دارم این خبر خوش را به شما نیز برسانم. شما میتوانید آن را انجیل سموئیل یا انجیل پنجم بنامید در اصل قضیه تفاوتی نمیکند. پیغام همان است، یعنی آمدن مسیح برای نجات بشر. ببینید او نیامد تا نقش یک معلم اخلاق را بازی کند و به ما درس خوب زیستن را بدهد. فکر میکنم ما به اندازه کافی توسط پیامبران الهی که همه مورد احترام هستند به اندازه کافی نصیحت شده ایم. او آمد تا ما را از گناهان درونیمان آزاد سازد. او آمد تا مشکل بشر را که همانا گناه بود و با نصایح قادر به رفعش نبود، یکبار و برای همیشه حل کند. او آمده بود تا بمیرد، بله درست شنیدید او آمده بود تا بمیرد تا با مرگ و قیامش از مردگان امکان غلبه بر گناه، و زندگی پیروزمند را به ما انسانها به ارمغان آورد

 مسیح نه بسان یک پیغمبر و معلم اخلاق، بلکه خدای مجسم وارد دنیای آدمیان شد تا مانند آنان بشود و آنها را نجات دهد. شاید بگویید حرفهای که میزنم همه کفر است، اما بدانید عین حقیقت است شما البته آزادید که آن را بپذیرید یا نپذیرید

محتوای پیغام انجیل در همه این اناجیل یکی است، تفاوت در نحوه ارائه این خبر خوش است. فکر میکنم ما نیز این را در زندگی خود تجربه کرده باشیم.  حتما پیش آمده که وقتی با مردم صحبت میکنیم زمینه و دانش آنها را در نظر میگیریم و  سعی میکنیم طوری با آنها  صحبت کنیم که حرفهایمان برای شنوندگانمان قابل درک و فهم باشد

بسیار خوب اجازه بدهید نگاهی به این اناجیل بیندازیم. مخاطبین نهایی هر انجیل، همه نوع بشر میباشد. ولی با این وجود به نظر میرسد که آنها مخاطبین خاص خود را نیز داشته اند. متی که از حواریون مسیح است در باب اول آیه اول میگوید: "کتاب نسب نامه عیسی مسیح بن داود بن ابراهیم" بعد در 16 آیه بعدی اسامی تعدادی از افراد خاندان سلطنتی یهود را ذکر میکند. اگر کمی با تعمق خبر خوش متی را مطالعه کنیم در مییابیم که او بیشترین اشارات را به آیات عهد عتیق در انجیل خود دارد. ببینید خوانندگان او یهودیها هستند پس او پیغام انجیل را به گونه ای بیان میکند تا شنوندگان او بتوانند با آن ارتباط لازم را برقرار سازند. او نشان میدهد که عیسی مسیح همان "مسیح موعود"ی است که در عهد عتیق در مورد او نبوت شده

حال لطف کنید و کتابمقدس خود را ورق بزنید تا به باب اول، آیه اول انجیل مرقس برسید. مرقس که از ایمانداران کلیسای اولیه است خبر خوش خود را اینگونه آغاز میکند: "ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا" از همین آیه مشخص است که مخاطبین او با متی فرق  میکنند با کمی تعمق و مطالعه محتوای آن در مییابیم که مخاطبین او رومیها هستند. امیدوارم از این عنوان الهی "پسر خدا" این برداشت را نکنید و نپرسید که مگر خدا زن داشت که عیسی پسر او باشد. بیایید با کلمات بازی نکنیم. هیچ مسیحی را نخواهید یافت که معتقد باشد خدا زن داشت. بیایید کمی ذهن خود را حول و حوش مسائل روحانی متمرکز کنیم. این عنوان الهی برای رومیها همان معنی را دارد که "مسیح موعود" برای یهودیها. توجه داشته باشید که پیغام همان پیغام است "مسیح برای نجات بشر آمده است" اما نحوه انتخاب لغات و نحوه بیان آنها بگونه ای است که خواننده رومی بتواند پیغام را بگیرد

اجازه بدهید کمی جلوتر برویم. لوقا که او نیز از مومنین کلیسای اولیه است خبر خوش خود را برای یونانیها مینویسد این را از محتوای انجیل او در مییابیم. او بیش از هر چیز جنبه بشری عیسی را مورد تاکید قرار میدهد. لوقا که خود به حرفه پزشکی اشتغال دارد بهترین شخصی است که میتواند پیغام انجیل را به یونانیها که افرادی اهل علم و دانش بودند برساند. ولی باز پیغام همان است مسیح  آمده تا گمشده را بجوید  و او را نجات دهد

بالاخره به یوحنا میرسیم. او نیز که مانند متی از حواریون مسیح است، در باب اول آیه اول میگوید: "در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود" آیه 14 در وصف این کلمه میگوید: "و کلمه مجسم گردید و میان ما ساکن شد، ..." یوحنا سعی دارد به مخاطب خود الوهیت مسیح را به صورت یک حقیقت انکار ناپذیر نشان دهد. جالب است که بدانید در باب 20 آیه 30 میگوید:"و عیسی معجزات دیگر بسیار نزد شاگردان نمود که در این کتاب نوشته نشد لیکن این قدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خداست

در مورد اینکه گفته اید مسیح بر صلیب کشیده نشد. فعلا فقط به این بسنده میکنم که مسیح خود فرمود "کسی جان مرا نمیگیرد من خود آن را مینهم" یوحنا 10:10. اگر مسیح بر صلیب نمیمرد ما دوباره برمیگشتیم به دوره نصیحتها، اما همان طور که گفتم دوره نصیحتها و سخنان زیبا تمام شده است

اینکه گفته اید مسیح برای یهودیها آمده، از شما تعجب میکنم. اگر
پیامبران که قطعا همگی از پدر و مادری انسانی و زمینی متولد شده اند میتوانند ادعا کنند که رسالت جهانی دارند چقدر بیشتر مسیح میتواند این ادعا را بکند لااقل به دو دلیل اولا او پیامبر نبود دوما پدر او یک انسان خاکی نبود . فکر میکنم همه ما این حقیقت را میپذیریم که مریم به توسط روح القدس حامله شد. فرشته در انجیل لوقا باب اول آیه 35 به مریم در جواب سوالش که این چگونه میشود و حال آن که من با مردی رابطه نداشته ام؟ میگوید روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، از آنجهت آن مولود مقدس، پسر خدا خوانده خواهد شد." آمین

Sunday, November 22, 2009

الان قوم خدا هستیم

بعضی روزها فراموش نشدنی هستند، امروز هم یکی از آن روزها بود. به مناسبت روز شگرگزاری جلسه عبادتی مشترکی با کلیسای انگلیسی زبان و اسپانیایی زبان داشتیم. سرودها خواندیم، دعاها کردیم. مزمور 100 را به زبانهای انگلیسی، آشوری، فارسی، ارمنی، آلمانی، روسی، پرتغالی، ترکی آذری، عربی و اسپانیایی خواندیم. موعظه ای شنیدیم که به دو زبان دیگر ترجمه شد. و با شادی از یکدیگر استقبال نمودیم. امروز خداوند یکبار دیگر به یادمان آورد که ما همه عضو یک بدن، یعنی خانواده الهی هستیم
فرقی نمیکند در کلیسا یا جماعت خودمان به چه زبانی خدا را عبادت و پرستش میکنیم، ما همه متعلق به مسیح و قوم برگزیده او هستیم. به راستی که پطرس زیبا میگوید:" لکن شما قبیله برگزیده و کهانت ملوکانه و امت مقدس و قومیکه ملک خاص خدا باشد هستید تا فضائل او را که شما را از ظلمت به نور عجیب خود خوانده است اعلام نمایید." اول پطرس 2: 9 .چه آیه زیبایی! مرا بوجد میآورد. در دنیایی که اقوام مختلف هر یک خود را برتر از دیگری میدانند و به خود و فرهنگ و رسوم خود میبالند. مسیح آمد تا با مرگ خود بر صلیب و قیامش از مردگان امکان نجات را برای بشر فراهم سازد و به یاد او آورد که همه ما انسانها به شباهت خدا خلق شده ایم. ببینید ما همه مخلوق خدا هستیم و او در خلقت ما تفاوتی قائل نشده است. در طول اعصار انسانها به دلایل مختلف خود را برتر از دیگران دانسته و بعضا سعی در تحقیر دیگر ملتها به گونه های مختلف نموده اند. جالب است پطرس در ادامه میگوید: "سابقا قومی نبودید و الان قوم خدا هستید". جلال بر نامش

آیا توجه نموده اید که چطور وقتی با غریبه ای روبرو میشویم که جزء قوم الهی است و به زبان دیگری سخن میگوید ولی بلافاصله محبت عجیبی در وجودمان نسبت به او شعله ور میشود، انگار که سالهاست او را میشناسیم. همه میدانیم که برای شناخت یک نفر باید مدتها با او نشست و برخاست داشت. اما انگار خداوند درست مانند دادن هزاران کیلو بایت اطلاعات به کامپیوتر در لحظه ای آنچه را که باید بدانیم به ما میدهد. او زمان را کوتاه میکند. و فاصله ها را برمیدارد. او تفاوتهای فرهنگی و آنچه را که ممکن است باعث جدایی ما بشود را در لحظه ای کوتاه به طوری که خود نیز متوجه آن نمیشویم از بین میبرد. واقعا جالب است! خیلی از اوقات با هم زبانان و فامیلهای خود غریبه ایم اما با خواهران و برادران ایمانی خود آشنا. دلیلش روشن است چون در مییابیم که ما از یک قوم هستیم گرچه ممکن است به زبان دیگری صحبت میکنیم. امروز مسیح سلامتی ماست. او با آمدن خود دیوار جدایی را که در میان نژادهای مختلف بود، نه تنها برداشت بلکه منهدم ساخت. با آمدن مسیح رنگ پوست، نوع نژاد و طبقه ما دیگر اهمیتی ندارند. مسیح آمد تا همه ما را یک گرداند. هللویاه بر نامش. امروز دیگر ما غریب و اجنبی نیستیم. اگر از قوم یهود در عهد عتیق به عنوان قوم برگزیده نام میبرد به این خاطر است که بالاخره باید قومی چون طفل انتخاب میشد تا خدا، جلال خود را در میان آنها آشکار نماید و تا آنها به عنوان افرادی که در دستهای او بزرگ شده بودند، فضائل او را در بین دیگر اقوام نشان دهند. آنان برگزیده شدند تا او را جلال دهند و باعث شناسایی نام او بشوند. ماموریتی که از عهده آن برنیامدند. آنها از برای آنچه دعوت شده بودند قاصر آمدند. گرچه اولین شاگردان مسیح که از قوم یهود بودند به فیض خدا توانستند ملکوت او را در بین دیگر اقوام بشتابانند. امروز خداوند این برگزیدگی را در مسیح عیسی به همه ما داده است. امروز اگر از آنِ مسیح هستیم هرآینه نسل ابراهیم و بر حسب وعده وارث میباشیم. امروز با ایمان بر مسیح هموطن مقدسین خدا شده و عضوی از خانواده خدا میگردیم. این حقایق الهی مرا به وجد میآورد شما را چطور؟

Saturday, November 21, 2009

کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد


امروز با گروهی از جوانان کلیسا به ملاقات برادر عزیزی به نام فرد رفتیم. روز فوق العاده ای بود. چند وقت پیش برایتان در مورد فرد مطلب کوتاهی نوشته بودم. جوانی برومند، فارغ التحصیل ِیکی از بهترین دانشگاههای امریکا. وکیلی موفق و پول ساز که حدود 5 سال پیش در یک حادثه رانندگی از گردن به پایین فلج میشود. بعد از مدتی از فرط ناامیدی دست به خودکشی میزند تا بلکه به زندگی خود خاتمه دهد. با زحمت فراوان اسلحه ای را که داشت به دست میگیرد و گلوله ای به مغز خود شلیک میکند. او نمیمیرد ولی یک چشم خود را از دست میدهد. جالب است که بدانید گلوله هنوز در زیر پیشانی او جا خوش کرده و پزشکان نمیتوانند به آن دست بزنند چون باعث مرگ او خواهد شد. سالها است که در بستر بیماری است. 8 ماه پیش زخم بستر گرفت بطوری که امیدی به بهبودش نبود. ولی خدا را شکر امروز زخم او بهبود یافته و خود نیز به مسیح ایمان آورده است. واقعا نمیدانم اراده خداوند برای او چیست. ولی امروز با ایمان برای شفای او دعا کردیم و سرود خواندیم. زندگی سفر کوتاهی است که بدون خداوند ارزش و معنی و مفهوم خود را از دست میدهد. امروز یاد گرفتیم که اگر خداوند با ماست کیست به ضد ما. آیا بیماری؟ امروز یاد گرفتیم برای سلامتی خود شاکر باشیم. امروز یاد گرفتیم که زندگی ارزش دارد و باید آن را برای مسیح زیست. امروز یاد گرفتیم که با پولس هم صدا شویم و بگوییم "کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد. آیا مصیبت یا دل تنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر. زیرا یقین میدانیم که نه موت و نه حیات و نه فرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چیزهای حال و نه چیزهای آینده و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد." آمین

Tuesday, November 17, 2009

مادامی که در جهان هستم نور جهانم

دو هفته ای که گذشت روزهای پر حادثه و شلوغی را پشت سر گذاشتیم. در سطح جهان خبرها همه حاکی از تظاهرات، بیماریها، قتلها و ادامه جنگها بود. من نیز مشغول کار، کلیسا، خانواده، سرماخوردگی و آماده کردن یک سری موعظه برای تلویزیون و دیگر کارهای ریز و درشت بودم. در تمام این شلوغیها و کم آوردن وقت آیه ای دائما به ذهنم میآمد که مرا تقویت مینمود. "تا وقتی روز است، باید کارهای فرستنده خود را به انجام برسانیم، وقتی شب میآید کسی نمیتواند کار کند. تا وقتی در جهان هستم نور جهانم." یوحنا 9: 4- 5
واکنش مسیح و در مقابل، عکس العمل شاگردان در برابر دیدن آن شخص کور مادر زاد در ابتدای این باب برایم خیلی جالب است. از خود میپرسم راستی در آن لحظه چه چیزی از ذهن شاگردان عبور کرد. چرا این سوال را پیش کشیدند؟ چه کس گناه کرد؟ این شخص یا والدینش که او کور بدنیا آمده؟ شاگردان در برخورد با چنین مسئله حاد و جدی، گویا راه حل بهتری نداشتند، جز اینکه به دنبال علت این امر باشند. آنان تحت تاثیر فرهنگ خوداین بحث را پیش کشیدند. از خود سوال میکنم آیا ما نیز در برابر این همه نیازی که در اطراف خود میبینیم غیر از این عمل میکنیم. آیا ما نیز دست به این گونه قضاوتها نمیزنیم. آیا ما نیز با بی تفاوتی های خود اگر هم قضاوتی نکرده باشیم سر خود را خم نمیکنیم و صحنه را ترک نمیگوییم. آخر چه لزومی دارد خود را به دردسر بیندازیم. چرا سری را که درد نمیکند دستمال ببندیم. ببینید آنچه مسیح دید با آنچه شاگردان دیدند متفاوت بود. او نیاز را دید آنها دنبال علت میگشتند. مسیح توجه آنان را به موضوع مهمتر، در برخورد با نیازهای مردم جلب میکند. مهم نیست مقصر کیست؟ اصولا چرا باید به دنبال مقصر بگردیم. البته بهترین روش برای فرار از واقعیتهای اطرافمان این است که با اینگونه بحثها خود را از زیر بار مسئولیت خطیری که مسیح ما را فراخوانده شانه خالی کنیم. برای این است که مسیح می گوید مادامی که روز است مرا باید به کارهای فرستنده خود مشغول باشم. ببینید او نیاز را میبیند و در پی کمک بر میآید و برای آنان روشن میکند که الان زمان این حرفها نیست. شب خواهد رسید و فرصت از دست خواهد رفت. کار خدا در آن لحظه بازگرداندن بینایی به آن مرد کور بود. فرصتی برای خدمت پیش آمده بود و نباید آن فرصت از دست میرفت. چقدر پیش آمده که فرصتهای خدمت را از دست داده ایم؟ بیایید این آیه را آویزه گوش خود کنیم که میگوید: پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هر چه کنید همه را برای جلال خدا بکنید" اول قرنتیان 10: 31 . آیا ما به زندگی خود اینگونه نگاه میکنیم؟ بیایید دنیای اطراف خود را با تغیر نگرش خود عوض کنیم. بیایید آنگونه که مسیح مردم را میدید ببینیم تا در همه چیز خدا جلال یابد و ملکوت او بیاید. آمین

Monday, November 2, 2009

بایستید و نجات خداوند را ببینید

حتما تا به حال خبر را شنیده اید! بله" تعطیلی اجباری جلسات كلیسای جماعت ربانی مركز تهران!" این خبر میافزاید: اعلام این خبر از سوی مسئولان كلیسا باعث ایجاد بهت و حیرت و بالا گرفتن احساسات و در نهایت شنیدن صدای گریه چند تن از حاضران شده

عزیزانم احساس شما را میتوانم بفهمم. گرچه آنجا نیستم ولی آنجا خانه من و عده بیشماری از مومنین است. احساس شما را درک میکنم، چون من و ما نیز با این شرایط روبرو شده ایم. زمانی که در انجمن کتابمقدس کار میکردم وقتی آنجا را که خانه کلام خدا بود بعد از 186 سال فعالیت در ایران بستند نه تنها من و کلیسای ایران آنجا را از دست دادیم بلکه افرادی همچون من، کار خود را نیز از دست دادیم و مسیر زندگیمان کاملا عوض شد

عزیزانم گریه نکنید بلکه شادی نمایید چون کلیسای ما به این شایستگی و افتخار رسید که بخاطر نام مسیح جلسه ای از جلسات آن تعطیل شود. بیایید فراموش نکنیم که این مسیح است که کلیسای خود را بنا نموده است و هیچ قدرتی نه در زمین، نه در زیر زمین و نه در فضا قادر است کلیسای مسیح را نابود سازد. زمانی که نرون و دومیتیان و دیگر قیصرهای رومی دست به کشتار مسیحیان زدند فکر میکردند میتوانند با این کار مانع پیشرفت کلیسای مسیح گردند. دوستان من، کلیسای مسیح بر پایه یک ساختمان و یا یک جلسه و یا پول و ثروت بنا نشده که اگر روزی اینها نباشند کلیسا از بین برود، که اگر اینگونه بود امروز باید سراغ مسیحیت را در کتب تاریخ کهن میگرفتیم. آن روز که مسیح بر روی صلیب جان مبارک خود را تسلیم نمود دیگر آنچه باید اتفاق میافتاد، اتفاق افتاد. دیگر راه بازگشتی نبود. از آن روز، همه درها بروی بشارت مسیح باز شدند. از آن روز که از مردگان قیام کرد دیگر هیچ مانعی نتوانسته جلودار او شود. دیوارها نیز نتوانستند مانعی بر سر راه او باشند. آن روز کلید فرایند نجات مردم از گناه زده شد. شاگردان وقتی مسیح قیام کرده را ملاقات نمودند دگرگون شدند و اطاعت را پیشه خود ساختند. با این دگرگونی و اطاعت روح القدس را یافتند. دیگر هیچ نیرویی نتوانست آتشی را که در آنها افروخته شده بود خاموش کند

کلیسای مرکز خانه همه ماست، ما به آن دلبستگیهای فراوانی داریم، در آنجا بزرگ شده ایم، خدمت کرده ایم، تعمید گرفته ایم، ازدواج کرده ایم، بچه های خود را به خداوند تقدیم نموده ایم، دعاها کرده ایم و خداوند ما را برکات فراوانی داده است

اما بدانید و بدانیم که ما ناجیان هستیم و کار خدا محدود به یک ساختمان و یا یک جلسه نیست. کار خدا با این تعطیلیها خاتمه نمی یابد. چون مسیح زنده است. اگر مسیح زنده نبود و در آرامگاه ابدی خود خوابیده بود، میشد با این اقدامات جلوی گسترش مسیحیت را گرفت ولی نکته این است که مسیح زنده است، حال باید دید با او چه میخواهند بکنند

عزیزان خداوند گریه نکنید . غم را از دل خود بیرون برانید. امروز اگر هستیم برای این است که او را جلال دهیم. کلیسای که خداوند بنا نمود ساختمان نداشت، طلا اندود نیز نبود، اما یک چیز داشت و آن حضور زنده مسیح در زندگی مومنین بود. نمیگویم که ساختمان و داشتن امکانات لازم نیست. میخواهم بگویم ما نباید وابسته یک ساختمان باشیم. ما همچون شاخه ها وابسته تاک حقیقی یعنی خود عیسی مسیح هستیم. آنروز که پولس در راه دمشق برای جفای مومنین در حرکت بود، خداوند زنده به ملاقات او آمد و او را بر زمین زد. روزی که به مسیح ایمان آورد در نتیجه بشارت کسی نبود. او در یک کلیسا به مسیح ایمان نیاورد بلکه خود عیسی مسیح او را ملاقات کرد و او نجات یافت. پس اگر تمام مومنین را از بین ببرند و ساختمانها را ویران کنند! مسیح زنده را چه میخواهند بکنند

بیایید این گفته موسی را بیاد آوریم که گفت: "مترسید! بایستید و نجات خداوند را ببینید، که امروز آن را برای شما خواهد کرد. ماران آتا